نکتهای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش
گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین
حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست
جان صد صاحب دل آن جا بسته یک مو ببین
عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند
ای ملامتگو خدا را رو مبین آن رو ببین
زلف دل ش صبا را بند بر گردن نهاد
با هواداران ره رو حیله هندو ببین
این که من در جست و جوی او ز خود فارغ شدم
کس ندیدهست و نبیند مثلش از هر سو ببین
حافظ ار در گوشه محراب مینالد رواست
ای نصیحت گو خدا را آن خم ابرو ببین
از مراد شاه منصور ای فلک سر برمتاب
تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین
حضرت حافظ
اشعار شاعران معاصر
ببین ,رو ,دل ,خدا ,بسته ,حافظ ,خدا را ,نبیند مثلش ,مثلش از ,و نبیند ,ندیدهست ومنبع
اصلا چرا دروغ،همین پیش پای تو(ناصر حامدی)
از هجوم نغمه ای بشکافت گور مغز من امشب(سهراب سپهری)
بس تازه و ترى چمنآراى كيستى(بابافغانی)
بردی از یادم . دادی بر بادم (پرویز خطیبی)
به پیشگاه خداوند بنده ای بردند(ابوالقاسم حالت)
گر ترا عشوه چنان، شیوه چنین خواهد بود (حلاج)
دیرگاهی است که در این تنهایی (سهراب سپهری)