ابلیس شبی رفت به بالین جوانی
آراسته با شكل مهیبی سر و بر را

گفتا كه: «منم مرگ و اگر خواهی زنهار
باید بگزینی تو یكی زین سه خطر را

یا آن پدر پیر خودت را بكشی زار
یا بشكنی از مادر خود سینه و سر را

یا خود ز می ناب كشی یك دو سه ساغر
تا آن كه بپوشم ز هلاك تو نظر را

لرزید ازین بیم جوان بر خود و جا داشت
كز مرگ فتد لرزه به تن ضیغم نر را

گفتا: «پدر و مادر من هر دو عزیزند
هرگز نكنم ترك ادب این دو نفر را

لیكن چون به می دفع شر از خویش توان كرد
می نوشم و با وی بكنم چاره ی شر را»

جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی
هم مادر خود را زد و هم كشت پدر را

ای كاش شود خشك بن تاك خداوند
زین مایه ی شر حفظ كند نوع بشر را

 


ایرج میرزا


اشعار شاعران معاصر ز ,مادر ,شر ,پدر ,ایرج ,تو ,مادر خود ,را گفتا ,را یا ,ابلیس شبی ,ی شرمنبع

اصلا چرا دروغ،همین پیش پای تو(ناصر حامدی)

از هجوم نغمه ای بشکافت گور مغز من امشب(سهراب سپهری)

بس تازه و ترى چمن‏آراى كيستى(بابافغانی)

بردی از یادم . دادی بر بادم (پرویز خطیبی)

به پیشگاه خداوند بنده ای بردند(ابوالقاسم حالت)

گر ترا عشوه چنان، شیوه چنین خواهد بود (حلاج)

دیرگاهی است که در این تنهایی (سهراب سپهری)

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

@homan.berlin دانلود فیلم دانلود سریال دانلود آهنگ دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی نظافت آسان و مدرن تجهیزات آشپزخانه صنعتی طوس kelsak سایت فروش شعر بای ترانه-تمامی اشعار فقط 25000 تومان decor-off آموزش وردپرس دانلود برای شما